10 فیلم کمدی سیاه برتر تاریخ سینما که باید ببینید
به گزارش وبلاگ حرفه گرگان، ژانر کمدی در سینما صندلی ویژه ای دارد؛ از دوران طلایی سینمای صامت و کمدی های اسلپ استیک (بزن بکوب) با کمدین هایی نظیر باستر کیتون و چارلی چاپلین گرفته تا آثار دیالوگ محور و شگفت انگیز فیلم سازانی مانند بیلی وایلدر و هزاران گونه و سبک دیگر که نیازی به معرفی ندارند. هدف اصلی بیشتر این عناوین، خنداندن مخاطب به شکلی انسانی و عمیق است. اما در پی گسترش سینما و ظهور فیلم سازان مختلف، کارگردانان به سمت ساب ژانری (زیرمجموعه ای از ژانر) مهم و تاثیرگذار به نام کمدی سیاه گرایش پیدا کردند.
گونه ای از کمدی که لزوما قرار نیست خنده دار باشد و خیلی از اوقات، در بستر روایتی تلخ و هولناک به تصویر کشیده می گردد. کمدی سیاه ها عموما با تابوها شوخی می نمایند و سعی دارند از دل مضامین تاریکی مانند مرگ، خودکشی، تجاوز و خشونت، موقعیت های هجوآمیز بیرون بکشند. در اواخر دهه 1980 میلادی، فراوری فیلم های کمدی سیاه به اوج رسید و فرایند ساخت شان همچنان ادامه دارد.
قطعا تماشای انسان شکست خورده و به سرانجام رسیده ای که با تفنگی پر قصد خودکشی دارد و دوست صمیمی اش برای جلوگیری از این کار هولناک به سمت او اسلحه می کشد، جذاب تر از مرگ عادی حین سانحه رانندگی است. شاید با توجه به دنیا بینی و نوع نگاه فیلم ساز، مقداری از ریزه کاری های داستانی متفاوت باشند اما تنهایی، بحران های وجودی انسان مدرن و خشونت، جزو معینه های اصلی کمدی سیاه محسوب می شوند. در ادامه می خواهیم به معرفی 10 فیلم برتر در این ژانر بپردازیم که دیدنشان حسابی تکان دهنده خواهد بود.
1. قصه های وحشی (Wild Tales)
- کارگردان: دامیان زیفرون
- بازیگران: اریکا ریواس، داریو گراندینتی، ریکاردو دارین
- محصول: 2014
- امتیاز متاکریتیک: 77 از 100
عموما سینمای اسپانیا یا فیلم هایی که توسط کارگردانان آمریکای جنوبی ساخته می شوند، از نوعی خشونت منحصربه فرد و عجیب برخوردارند. با توجه به همین موضوع، می توانیم علت علاقه این دسته از فیلم سازان را به آثار کمدی سیاه درک کنیم. قصه های وحشی جزو آن کمدی سیاه هایی است که به صورت اپیزودیک روایت می شوند و با پرداختن به داستان های مختلف، در پی بیان مفاهیمی معین هستند.
این فیلم خوش ساخت و جذاب در بستر شش اپیزود مستقل، قصه آدم هایی را روایت می نماید که با گرفتار شدن در دام اشتباهات کوچک و تصمیمات لحظه ای، فجایعی عظیم را به بار می آورند. تمام ویژگی های یک کمدی سیاه سرحال و جدی در فیلم قصه های وحشی وجود دارد. قتل های ناگهانی، عشق های نافرجام، مرگ، لحظات خنده دار و هولناک که همگی شان با توجه به فضاسازی شهر بوینس آیرس و کارگردانی حرفه ای دامیان زیفرون، به بهترین شکل ممکن تصویرسازی شده اند تا سیاهی های ژانر کمدی را، این بار با دنیا بینی ساکنین آمریکای لاتین لمس کنید.
2. دکتر استرنج لاو (Dr. Srangelove)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: پیتر سلرز، جرج سی. اسکات، استرلینگ هایدن و…
- محصول: 1964
- امتیاز متاکریتیک: 97 از 100
فیلم دکتر استرنج لاو یا: چگونه یاد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم یکی از عجیب ترین ساخته های کوبریک در طول کارنامه فیلم سازی اش به حساب می آید. شاید در آن موقع هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که موضوع جدی و مهمی مثل جنگ سرد و مسئله استفاده از سلاح های هسته ای هم می تواند به هجو کشیده گردد. اما کوبریک با ساخت فیلم درخشان دکتر استرنج لاو، از قاب چشمان تیزبین و شکاک اش به جنگ نگاه کرد و یکی از عجیب ترین کمدی سیاه های تاریخ سینما را به وجود آورد.
استنلی کوبریک در فیلم دکتر استرنج لاو، وارد اتاق های تصمیم گیری و سیاست گذاری جنگ می گردد و با طنز نیش دارش، جنگ های سرد آمریکا را به زیر تیغ انتقاد می کشاند. داستان فیلم به اقدام خودسرانه و فاجعه بار جک ریپر می پردازد. ژنرال روان پریش ارتش که به ریاست یکی از پایگاه های هوایی آمریکا اشتغال دارد اما در اثر اتفاقی عجیب، باعث انجام حملات هسته ای به شوروی می گردد. رئیس جمهور ایالات متحده و تعداد زیادی از سیاست مداران، تصمیم می گیرند تا با ایجاد گردهمایی و اجلاسی فوری در اتاق فرماندهی جنگ، از وقوع این فاجعه جلوگیری نمایند. کوبریک با استفاده از قدرت متن و تبحر پیتر سلرز، جوری دیالوگ ها را با اتمسفر هولناک و سیاه و سفید فیلم ترکیب می نماید که نمی دانید به بمباران شوروی فکر کنید یا به شوخی های تاریک و رگه های کمدی سیاه فیلم نامه لبخند بزنید.
3. رگ یابی (Trainspotting)
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: ایوان مک گرگور، جانی لی میلر، کلی مکدونالد و…
- محصول: 1996
- امتیاز متاکریتیک: 83 از 100
اعتیاد به مواد مخدر و پرداختن به زندگی گروهی از جوانان افسرده، جزو محبوب ترین موضوعات برای ساخت فیلم های کمدی سیاه است. داستان فیلم رگ یابی بر اساس رمانی به همین نام از اروین ولش نوشته شده و به زندگی فلاکت بار و تاریک مارک رنتون می پردازد. جوانی اسکاتلندی و به سرانجام رسیده که با اعتیاد، مصرف هروئین و گروهی از دوستان صمیمی اش دست و پنجه نرم می نماید. در این کمدی سیاه تلخ و خشن، همه چیز وجود دارد؛ از لذت های پوچ عیاشی تا رسیدن به سراشیبی زندگی و سقوط آزاد. شاید از این منظر بتوان فیلم های تأثیرگذاری مثل مرثیه ای برای یک رویا و به خلاء وارد شو را تا حدودی نزدیک به حال و هوای این فیلم دانست.
دنی بویل با استفاده از کمدی سیاه خاص و به شدت نیش دار بریتانیایی، به نقاط تاریک وجودی انسان می پردازد و در ابعاد وسیع تر، رگه هایی از نابه سامانی های اجتماعی و تابوها را دست مایه نقد قرار می دهد. فیلم رگ یابی بدون شک یکی از تاثیرگذارترین و عجیب ترین کمدی سیاه های دهه 1990 میلادی است؛ اثری تند و تیز درباره زندگی کسالت بار نسل جوان و پوچی های جوامع مدرن.
4. لبوفسکی عظیم (The Big Lebowski)
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: جف بریجز، جولیان مور، جان گودمن، استیو بوشمی
- محصول: 1998
- امتیاز متاکریتیک: 71 از 100
برادران کوئن استاد کمدی سیاه اند. فیلم های این دو برادر حرفه ای و صاحب سبک، ممکن است مانند ساخته های مارتین مک دونا و کوئنتین تارانتینو آن چنان خشونت بار نباشد اما آن ها با نوع نگاه منحصربه فردشان به دنیا و درونیات انسان، نوعی از کمدی سیاه را خلق می نمایند که به سختی می توان مشابه اش را پیدا کرد. فیلم لبوفسکی عظیم یکی از همین آثار است که در زمان خود چندان تحویل گرفته نشد اما با مرور زمان، به تالار عناوین کالت تاریخ سینما راه پیدا کرد.
این فیلم جذاب داستان عجیب و چند روزه از زندگی یک مرد بیکار را روایت می نماید که در پی اتفاقی عجیب، ناگهان با سرمایه داری میلیونر که هم نام خودش است اشتباه گرفته می گردد. شاید ایده اصلی پیرنگ لبوفسکی عظیم تکراری به نظر برسد اما برادران کوئن با خلق شخصیت های به یادماندنی و موقعیت های خنده دار که در بستر موضوعات جدی اتفاق می افتند، یک کمدی سیاه سرحال و سرگرم نماینده را به وجود آورده اند که تا این لحظه زنده و دیدنی ست و روزبه روز به طرفدارانش اضافه می گردد.
5. بردمن (Birdman)
- کارگردان: آلخاندرو گونزالس ایناریتو
- بازیگران: مایکل کیتون، ادوارد نورتون، اما استون، نائومی واتس و…
- محصول: 2014
- امتیاز متاکریتیک: 87 از 100
فیلم تحسین شده بردمن در 87امین مراسم اسکار توانست جایزه بهترین فیلم را ازآن خود کند و ایناریتو را بیش از پیش، در کانون توجهات قرار دهد. این کمدی سیاه خوش ساخت روایت گر زندگی ریگان تامسون است. ابرقهرمان سابق فیلم های هالیوودی که حدود 20 سال قبل با ایفای نقش مرد پرنده ای به شهرت فوق العاده ای رسیده بود اما در حال حاضر، زندگی کسالت بار و ناامیدنماینده اش را سپری می نماید.
ریگان تصمیم می گیرد تا در برادوی روی صحنه برود و با اجرای نمایش نامه ای اقتباسی از معروف ترین داستان کوتاه ریموند کارور که وقتی از عشق حرف می زنیم از چه حرف می زنیم نام دارد، جواب تمام انتقادها را بدهد و شهرت از دست رفته اش را بازگرداند. بردمن مانند یک معجون بی نظیر از تمام المان های کمدی سیاه است. از تنهایی های همیشگی ریگان و ارتباط سرد با دخترش تا گیر افتادن در دام تاریک درونیات و خیالات گذشته اش با مرد پرنده ای، همگی جزو ویژگی هایی هستند که گاهی بیش از حد تراژیک می شوند و بعضی اوقات، باید به طنز سیاه شان نیشخند زد.
6. خرچنگ (The Lobster )
- کارگردان: یورگوس لانتیموس
- بازیگران: کالین فرل، ریچل وایس، لئا سیدو، آنگلیکی پاپولیا و…
- محصول: 2015
- امتیاز متاکریتیک: 82 از 100
یورگوس لانتیموس یونانی یکی از نوابغ حال حاضر سینماست. او با ساخت آثاری مانند دندان نیش، کشتن گوزن مقدس و سوگلی توانایی هایش را به دنیایان ثابت نموده است. اما در سال 2015 بود که با فیلم خرچنگ، نام لانتیموس بیش از پیش بر سر زبان ها افتاد. این کمدی سیاه علمی تخیلی، قصه دنیای دیستوپیایی را روایت می نماید که در آن مجرد بودن جرم محسوب می گردد. در این دنیای کابوس وار، افراد مجرد تنها 45 روز فرصت دارند تا شریک زندگی شان را انتخاب نمایند در غیر این صورت به حیوانی که دوست دارند تبدیل خواهند شد و باید باقی عمرشان را در جنگل بگذرانند.
مجردها می توانند با شکار افرادی که از هتل فرار نموده اند، مدت اقامت شان را افزایش دهند و کمی دیرتر از کالبد انسانی خود خارج شوند. فیلم خرچنگ بیانیه ای تند و تیز و نمادین بر علیه روابط انسان ها با یک دیگر، تنهایی هایشان و شرایط خنده دار تجرد و تأهل در جوامع مدرن بشری ست. لانتیموس با استفاده از تیم بازیگری فوق العاده و ایده داستانی بکرش، پا را از دغدغه های انسان ها فراتر گذاشته و به گونه ای هجوآمیز مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به تصویر می کشد. راستی اگر مهلت 45 روزه شما تمام گردد، حیوان انتخابی تان چه خواهد بود؟
7. انگل (Parasite)
- کارگردان: بونگ جون هو
- بازیگران: سونگ کانگ هو، لی سون کیون، چو یئو جئونگ، چوی وو شیک و…
- محصول: 2019
- امتیاز متاکریتیک: 96 از 100
یک کمدی سیاه جذاب و تکان دهنده راجع به اختلاف طبقاتی و سرمایه داری که بسیاری از جوایز مهم سینمایی را درو کرد و در 92امین مراسم اسکار، به عنوان بهترین فیلم شناخته شد. بونگ جون هو را بیشتر به خاطر پارودی های جذاب اش می شناسند اما این فیلم ساز صاحب سبک کره ای، با کمدی سیاه بیگانه نیست. در بسیاری از ساخته هایش می توان رگه هایی از شوخی های تاریک و تلخ را مشاهده کرد اما انگل، به طور ویژه ای از این ساب ژانر مهم بهره می برد.
داستان فیلم به شکلی عادی شروع می گردد؛ خانواده کیم در زیرزمین یکی از محله های فقیرنشین زندگی می نمایند و با مشاغل موقت و کم درآمد مانند درست کردن جعبه های پیتزا، امورات شان را می گذرانند. در پی اتفاقی ناگهانی، رفته رفته تمام اعضای این خانواده به بهانه های مختلف و با پوشش های شغلی گوناگون، مانند انگل وارد زندگی اعیانی خانواده ای دیگر به نام پارک می شوند. فیلم تحسین شده بونگ جون هو با موقعیت های هولناک و کمدی سیاه شرقی عجیب اش، به طرز بی رحمانه ای از مباحث اختلاف طبقاتی و سرمایه داری حاکم بر جوامع مدرن انتقاد می نماید. تقابلی به ظاهر خنده دار میان انگل های زیرزمینی و برج نشینان مقیم ابرها که به شکلی وحشتناک و جدی ادامه دار می گردد و در نهایت، با تاریک ترین حالت ممکن به سرانجام می رسد.
8. فارگو (Fargo)
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: فرانسیس مک دورمند، ویلیام اچ میسی، استیو بوشمی، پیتر استورماره
- محصول: 1996
- امتیاز متاکریتیک: 85 از 100
مگر می گردد صحبت از فیلم های کمدی سیاه باشد و تنها به یک اثر از برادران کوئن اکتفا کرد؟ این دو برادر در سال 1996 با ساخت فیلم جریان ساز فارگو، نوع نگاه جدیدی را به کمدی سیاه های جنایی اضافه کردند. جری لاندگارد به دلیل مسائل اقتصادی، همسرش را توسط دو خلافکار خطرناک گروگان می گیرد تا در ازای آزاد کردن او از پدرزن اش اخاذی کند.
این ماجراهای تکان دهنده با مشتی خون و گلوله همراه می شوند و به همین دلیل، مارج گاندرسون که به عنوان افسر پلیس محلی مشغول به کار است، ردپای این قتل ها و اتفاقات مرموز را دنبال می نماید تا به سرنخ های جدیدی برسد. کافی ست تقابل گروگان گیرها، جری لاندگارد و مارج گاندرسون را با یک دیگر ببینید تا به سیاهی کمدی های برادران کوئن ایمان بیاورید. یک داستان جنایی داخل اتمسفری سرد و برفی که در سراسرش، شوخی با موضوعات جدی و طنز تلخ جریان دارد و با گذشت این همه سال، همچنان دیدنی و جذاب است.
9. پالپ فیکشن (Pulp Fiction)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: جان تراولتا، ساموئل ال. جکسون، اوما تورمن، بروس ویلیس
- محصول: 1994
- امتیاز متاکریتیک: 94 از 100
و اما از هرچه بگذریم، سخن تارانتینو خوش تر است. مهم ترین فیلم این کارگردان خلاق، هنوز هم به عنوان یکی از تأثیرگذارترین آثار تاریخ سینما شناخته می گردد. تارانتینو با پالپ فیکشن یا داستان عامه پسند، مرزهای هجو و کمدی سیاه را جابه جا کرد. دریایی از کنایه های تند و تیز سیاسی-اجتماعی، روایت های غیرخطی و ارجاعات مختلف به فرهنگ عامه و تاریخ سینما که با نوع نگاهی تازه به مبحث خشونت ترکیب شدند و یکی از پیروز ترین نمونه های کمدی سیاه را به وجود آوردند.
داستان فیلم پالپ فیکشن در سه خط روایی به ظاهر جداگانه اما مرتبط با یک دیگر روایت می گردد. رفت و برگشت های زمانی، شخصیت های ماندگار، دیالوگ های تکرارنشدنی ساموئل ال. جکسون، قصه غیرقابل پیش بینی و موقعیت های تکان دهنده، همگی باعث می شوند تا هنگام تماشای این فیلم، به زمان و مکان تعلق نداشته باشید و وارد بازی های ذهنی تارانتینو شوید. اگر می خواهید بدانید کمدی سیاه تمام عیار چیست، پالپ فیکشن یکی از بهترین گزینه های موجود است.
10. در بروژ (In Bruges )
- کارگردان: مارتین مک دونا
- بازیگران: کالین فرل، برندن گلیسون، رالف فاینز، کلمانس پوئزی
- محصول: 2008
- امتیاز متاکریتیک: 67 از 100
اگر برادران کوئن و تارانتینو را به عنوان اساتید کمدی سیاه در آمریکا به حساب بیاوریم، قطعاً مارتین مک دونا یکی از بهترین های قاره اروپا در این سبک خواهد بود. این نمایش نامه نویس و کارگردان بریتانیایی-ایرلندی، ید طولایی در کمدی سیاه دارد و با نگارش نمایش نامه های جذاب و پیروزی مانند غرب غم زده، مراسم قطع دست در اسپوکن و مرد بالشی از محبوبیت خوبی نزد علاقه مندان به ادبیات برخوردار شده است.
مک دونا در عالم سینما هم علاقه شدیدی به کمدی سیاه و طنز نیش دار دارد. او در سال 2008 با فیلم در بروژ، دست به خلق یکی از خاص ترین آثار تاریخ این ساب ژانر زد. این فیلم داستان دو آدم کش را به اسم ری و کن روایت می نماید که به دستور رئیسشان هری، وارد شهر بروژ در کشور بلژیک می شوند تا در طی روزهای آینده، سوژه ای جدید را به قتل برسانند. رفته رفته همه چیز تغییر می نماید و مک دونا با توجه به قصه ای درخشان و کمدی سیاه مختص به خودش، شخصیت ها را بین دوراهی های اخلاقی قرار می دهد تا در میان پیچیده ترین معینه های انسانی و تلفیقی از احساس و اسلحه، ناگهان مخاطب را به طرز وحشتناکی غافلگیر کند. در بروژ یکی از بهترین کمدی سیاه های تاریخ سینما و بی نقص ترین اثر مک دوناست که در لحظه لحظه اش می تواند شما را بخنداند، به فکر فرو ببرد و بگریاند.
منبع: دیجیکالا مگ